ریشه های مشترک سینما و تئاتر
سینما، با همه جلوههای بصری و تکنولوژی پیشرفتهاش، بیتردید بخش بزرگی از هویت و زبان هنری خود را از تئاتر وام گرفته است. پیش از آنکه دوربین فیلمبرداری به دنیا بیاید، صحنههای تئاتر محل روایت داستانها، خلق شخصیتها و تجربه احساسات انسانی بود.
۱. زبان بازیگری
اصول بازیگری در سینما، بهویژه در آغاز قرن بیستم، کاملاً برگرفته از تمرینها و تکنیکهای تئاتری بود. حتی امروز، بسیاری از بازیگران بزرگ جهان تجربه صحنه را پشتوانه اصلی کار خود میدانند.
۲. ساختار روایت و میزانسن
میزانسن در سینما – یعنی جایگیری بازیگران و طراحی حرکت در قاب – ریشهای عمیق در کارگردانی تئاتر دارد. قاب دوربین، در بسیاری از آثار کلاسیک، همان قاب صحنه تئاتر است که حالا با آزادی حرکت و زاویههای تازه غنیتر شده.
۳. دیالوگ و متنمحوری
دراماتورژی تئاتر، تأثیر چشمگیری بر فیلمنامهنویسی داشته است. دیالوگهای قوی، شخصیتپردازی عمیق و تقابلهای دراماتیک از دنیای نمایش به پرده نقرهای راه یافتهاند.
۴. پیوند زنده با مخاطب
اگرچه سینما تجربهای ضبطشده ارائه میدهد، اما روح زنده و تعاملگرای تئاتر در بسیاری از آثار سینمایی حفظ شده؛ چه در فیلمهای با پلانسکانس طولانی، چه در روایتهایی که بر حس حضور و واقعیت تأکید دارند.
در نهایت، میتوان گفت که سینما و تئاتر نه دو مسیر جدا، بلکه دو شاخه از یک ریشهاند. درک این پیوند برای هنرمندان و مخاطبان، دریچهای تازه به فهم عمیقتر هر دو هنر میگشاید.